روزی انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای
تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.چون روزی چند بر این حال
بود،کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند. آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و
شادمان.بدو گفتند:در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!
گفت:معجونی ساخته ام از شش جزئ و به کار می برم و چنین که می
بینید مرا نیکو می دارد.
گفتند:...
آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید
گفت:آری جزئ نخست اعتماد بر خدای است ،عزوجل،دوم آنچه مقدر است
بودنی است،سوم شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست.چهارم اگر صبر نکنم چه کنم،پس
نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم،پنجم آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ
دهد.ششم آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد چون این سخنان به کسری
رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت
هرروزچیزی روبخون
که هیچکس دیگه نمیخونه
به چیزی فکرکن که کس دیگه ای بهش فکرنمیکنه
وکاری روبکن که هیچکس جرات انجام دادنش رونداشته باشه
خوب نیست که ذهنمون دائمابا آدمها هم عقیده باشه
برای اطلاعات بیشتر کلیک فرمایید
کتاب «بیشعوری» اثر خاویر کرمنت با ترجمهی محمود فرجامی، شما را با خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت یعنی بیشعوری آشنا میکند. این کتاب با زبانی طنزگونه به بررسی پدیدهی بیشعوری در دنیای امروز میپردازد. اگر برای شناخت و درمان این معضل بزرگ تاریخ بشریت و نحوهی رفتار با مبتلایان به این بیماری یک راهنمای عملی ارزشمند میخواهید، در خواندن این کتاب درنگ نکنید. نویسنده معتقد است بیشعورها، افرادی نابغه و باهوش هستند. نابغههایی خودخواه، مردمآزار و با اعتمادبهنفسی کاذب. این افراد با منفعتطلبیهای خود در نهایت به خود و افراد جامعه ضرر میرسانند. بیشعوری یک بیماری است و بیشعور یک بیمار. در بخشی از کتاب میخوانیم: «بیشتر بیشعورها را میتوان از روی رفتار تهاجمی و اخلاق قلدرمآبانهشان شناخت. اگر با گردنکلفتی و ترساندن دیگران نتوانند کارشان را به انجام رسانند، حقه سوار میکنند یا قانون و مقررات را طوری انگولک میکنند تا نتیجهاش به نفعشان شود. مثل تمام اعتیادها، مسالهی انکار در بیشعوری هم مسالهی مهمی است. آنها قبول نمیکنند که باید مسئولیتپذیر باشند و یا دستکم زیر حرفشان نزنند و حاضر به پذیرش اشکال و اشتباه در کارشان باشند. بیشعورها کسانیاند که فکر میکنند قانون در رابطه با آنها تعریف و معین میشود و آنها تافتههای جدابافتهایاند که حق انجام هر کاری را که اراده کنند، دارند. بیشعوری مرض وقاحت و سوءاستفاده از دیگران است. مشکل درمان بیشعوری آن است که آدم بیشعور معمولا قبول نمیکند، بیشعور است. اگر هم عاقبت قبول کند، باز هم تمایل دارد تقصیر آن را به گردن دیگران بیندازد.» انتشارات تیسا کتاب «بیشعوری» نوشتهی خاویر کرمنت را با ترجمهی محمود فرجامی و به همراه «قلم بیشعوری» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.